دستهایت ؛ تنها بالشی است که وقتی سر بر او دارم
کابوس نمیبینم. . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلم را آهنی کردم مبادا عاشقت گردد
ندانستم تو ای ظالم دلی آهن ربا داری
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عشق تو همچون افقی بی انتهاست
قلب من خالی ز هر رنگ و ریاست
زندگی با آرزو ها روبروست
با تو بودن از برایم آرزوست
کابوس نمیبینم. . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلم را آهنی کردم مبادا عاشقت گردد
ندانستم تو ای ظالم دلی آهن ربا داری
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عشق تو همچون افقی بی انتهاست
قلب من خالی ز هر رنگ و ریاست
زندگی با آرزو ها روبروست
با تو بودن از برایم آرزوست
دلم در حلقه غمها نشسته
زبانم بسته و سازم شکسته
وجودم پر ز شعر عاشقانه ست
تو را می خواهم و اینها بهانه ست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عشقو باید باورکرد . . .
بوسه رو باید حس کرد . . .
احساسو باید لمس کرد . . .
اما . . .
دوست داشتنو باید ثابت کرد . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دل من پشت سرت کاسه آبی شد و ریخت
کِی شود پیش قدمهای تو اسفند شوم . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گاهی حس کردن یک آغوش ، فقط لمس پوست با دست نیست . . .
گاهی حس می کنی ، جسمش را . . .
به شرطی که با قلب لمس کنی نه با دست . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
از عجایب عشق همین است : تنها همان آغوش آرامت می کند که دلت را به درد می آورد .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نمی خواهم بجز من دوست دار دیگری باشی
نمی خواهم برای لحظه ای حتی به فکر دیگری باشی
نمی خواهم صفای خنده ات را دیگری بیند
نمی خواهم کسی نامش به لبهای تو بنشیند
نمی خواهم به غیرازمن بگیرد دست تودستی
نمی خواهم کسی یارت شود در راه این هست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هرکی عاشق میشه میگه :میمیرم برات اما من میگم میمونم باهات!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گر دلی دارم بدان در دست توست
گر تنی دارم بدان سر مست توست
گر دلم را بشکنی باز هم چه سود
کین دل ساده من پیوست توست
زبانم بسته و سازم شکسته
وجودم پر ز شعر عاشقانه ست
تو را می خواهم و اینها بهانه ست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عشقو باید باورکرد . . .
بوسه رو باید حس کرد . . .
احساسو باید لمس کرد . . .
اما . . .
دوست داشتنو باید ثابت کرد . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دل من پشت سرت کاسه آبی شد و ریخت
کِی شود پیش قدمهای تو اسفند شوم . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گاهی حس کردن یک آغوش ، فقط لمس پوست با دست نیست . . .
گاهی حس می کنی ، جسمش را . . .
به شرطی که با قلب لمس کنی نه با دست . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
از عجایب عشق همین است : تنها همان آغوش آرامت می کند که دلت را به درد می آورد .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نمی خواهم بجز من دوست دار دیگری باشی
نمی خواهم برای لحظه ای حتی به فکر دیگری باشی
نمی خواهم صفای خنده ات را دیگری بیند
نمی خواهم کسی نامش به لبهای تو بنشیند
نمی خواهم به غیرازمن بگیرد دست تودستی
نمی خواهم کسی یارت شود در راه این هست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هرکی عاشق میشه میگه :میمیرم برات اما من میگم میمونم باهات!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گر دلی دارم بدان در دست توست
گر تنی دارم بدان سر مست توست
گر دلم را بشکنی باز هم چه سود
کین دل ساده من پیوست توست